کد خبر : 528359

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۴ زمان : ۱۰:۰۰

مرگ داماد سر سفره عقد

در یکی از روستاهای پنجاب پاکستان خانواده‌ای برای خواستگاری دختر همسایه‌شان به خانه دختری که نامش نزهت بود رفتند. اما با مخالفت پدر نزهت مواجه شدند. پدر نزهت معتقد بود که همه وصلت‌ها در میان خانواده و آشنا و فامیل صورت می‌گیرد. او قصد داشت دختر ۱۳ ساله خود به تنها برادرزاده خود که کارگر […]

عروس و داماد پاکستانی مرگ داماد سر سفره عقد

در یکی از روستاهای پنجاب پاکستان خانواده‌ای برای خواستگاری دختر همسایه‌شان به خانه دختری که نامش نزهت بود رفتند. اما با مخالفت پدر نزهت مواجه شدند.

پدر نزهت معتقد بود که همه وصلت‌ها در میان خانواده و آشنا و فامیل صورت می‌گیرد. او قصد داشت دختر ۱۳ ساله خود به تنها برادرزاده خود که کارگر ۱ ساختمان بود و ۱۹ سال سن داشت، بدهد؛ اما پافشاری و تقاضای ازدواج از سوی همسایه ادامه داشت و هر بار پاسخ از سوی پدر دختر منفی بود. تا اینکه پدر دختر به برادرش پیشنهاد کرد هرچه زودتر مراسم عروسی این دو پسرعمو و دختر عمو را برپا کند. برادر که عموی نزهت محسوب می‌شد، کمی فهمیده‌تر و در رسانه‌ها درباره مشکلات ازدواج‌های فامیلی شنیده بود و با این ازدواج مخالفت کرد.

او به برادرش گفت: «بگذار دختر با شخصی غیر از فامیل ازدواج کند.»

اما اسد (پدر دختر) می‌خواست دامادش برادرزاده خودش باشد و زیر بار نمی‌رفت. خلاصه با پادرمیانی بزرگترها و صحبت مادر نزهت، بالاخره اسد به طور ظاهری راضی به موافقت با ازدواج نزهت به ابراهیم (پسر همسایه) شد. از طرفی دیگر نقشه‌ای شیطانی در سر می‌پروراند و برادرزاده خود را که یوسف نام داشت، در نقشه خود دخیل و او را وادار به طرح نقشه‌ای برای کشتن داماد کرد.

بالاخره مراسم عروسی برپا شد. همه خوشحال بودند. اسد نیز ظاهر خود را حفظ می‌کرد، اما او به همراه بوسف در غذای داماد سمی مهلک ریختند و با ترفند و چرب زبانی غذا را جلوی داماد گذاشتند. داماد بلافاصله بعد از خوردن دومین لقمه غذای عروسی‌اش، دچار خفگی شد و رنگش به کبودی گرایید. بلافاصله دکتر را خبر کردند اما تا قبل از آمدن پزشک، کار از کار گذشته بود و داماد بر اثر خفگی از دنیا رفت.

پزشک، ولی دامادها را مشکوک اعلام کرد و جسد را به پزشکی قانونی شهر ارجاع داد که با کالبدشکافی، مسموم شدن داماد تأیید شد.

بعد از پیگیری و بازجویی از کل مهمانان، دست پدر عروس از طریق یوسف رو شد. یوسف اظهار داشت که از سوی عمویش تحت فشار قرار گرفته و با قول و وعده اینکه دختر عمویش را صاحب می‌شود، با عمویش در قتل داماد همکاری کرده است. اسد در بازجویی‌های پی‌درپی بالاخره به جرم خود اعتراف کرد و برای رسیدگی به جرم به زندان افتاد.

ارسال دیدگاه