کد خبر : 3478

تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۱ زمان : ۷:۴۸

سبک زندگی و زندگی خصوصی انسان‌ها

یکی از سرمایه‌های بزرگ انسان در زندگى حیثیت و آبرو و شخصیت اوست، که در طول زندگی قطره قطره آن را جمع کرده است. آبروی مؤمن مانند مال و جان او دارای حرمت است، و هر چیزی که آن را در معرض خطر بیاندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، […]

یکی از سرمایه‌های بزرگ انسان در زندگى حیثیت و آبرو و شخصیت اوست، که در طول زندگی قطره قطره آن را جمع کرده است. آبروی مؤمن مانند مال و جان او دارای حرمت است، و هر چیزی که آن را در معرض خطر بیاندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه چه بسا ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر تلقی شود.

امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم  نقل فرمودند که حق‌تعالی فرموده است: هر کس دوستی از دوستان مرا خوار کند، در کمین جنگ با من نشسته است.[۱]

برای حفظ آبروی افراد، قرآن کریم در سوره حجرات آیات ۱۱و ۱۲[۲]؛ دستورهاى شش‌گانه‌‏اى را مطرح نموده که هر گاه بطور کامل در یک جامعه پیاده شود آبرو و حیثیت انسان را از هر نظر تامین می‌نماید:

۱-عدم استهزاء یکدیگر: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»؛ گاه تقلید گفتار، کردار، یا صفتی از صفات، یا نقصی از نقایص دیگری برای خنداندن مردم باعث از بین بردن آبروی افراد می‌شود که باید به شدت از این کار پرهیز نمود.

۲-ترک عیب‌جویی: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیب‌جوئى قرار ندهید.

«وَ لا تَلْمِزُوا» طعنه زدن و عیب‌جویى در حضور شخص را «لمز» و عیب‌جویى در غیاب شخص را «همز» می‌گویند. و گفته شده عیب‌جویى با زبان و چشم و اشاره «لمز» و عیب‌جویى با زبان «همز» است.[۳]

عیب‌جویی همراه با سرزنش و تخریب شخصیت و بی‌آبرو کردن فرد است و کسی که به دنبال بی آبرو کردن مؤمنین است خداوند هم اسرار نهانی او را فاش می‌کند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «کسی که در جستجوی اسرار مردم باشد خداوند اسرارش را آشکار می‌کند.»[۴]

۳-پرهیز از لقب دادن به یکدیگر: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»؛ و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.

بسیارى از افراد بی‌‏بند و بار در گذشته و حال اصرار داشته و دارند که بر دیگران القاب زشتى بگذارند و از این طریق آنها را تحقیر کنند، شخصیتشان را بکوبند، و یا احیانا از آنان انتقام گیرند، و یا اگر کسى در سابق کار بدى داشته سپس توبه کرده و کاملا پاک شده باز هم لقبى که بازگو کننده وضع سابق باشد بر او بگذارند. اسلام صریحا از این عمل زشت نهى می‌کند، و هر اسم و لقبى را که کوچکترین مفهوم نامطلوبى دارد و مایه تحقیر مسلمانى است ممنوع شمرده است.[۵]

۴-پرهیز از گمان بد داشتن: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»؛از گمان‌ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان‌ها گناه است.

مراد از سوء ظن نداشتن نسبت به دیگران در واقع ترتیب اثر ندادن به آن است که اگر توجه به بدگمانی داشته باشیم باعث بردن آبروی دیگران می‌شویم.  

«مثل اینکه نزد تو از کسى بدگویى کنند، و تو دچار سوء ظن به او شوى و این سوء ظن را بپذیرى، و در مقام ترتیب اثر دادن بر آمده او را توهین کنى، و یا همان نسبت را که شنیده‌‏اى به او بدهى و یا اثر عملى دیگرى بر مظنه‏ات بار کنى که همه این‌ها آثارى است بد و گناه و حرام»[۶]

۵- عدم تجسس در کار دیگران: «وَ لا تَجَسَّسُوا»، و هرگز در کار دیگران تجسس نکنی.

کلمه” تجسس”- با جیم- به معناى پی‌گیرى و تفحص از امور مردم است، امورى که مردم عنایت دارند پنهان بماند و تو آن‌ها را پی‌‏گیرى کنى تا خبردار شوى.[۷]

که با تجسس از عیوب دیگران و بر ملا کردن آن باعث هتک آبرو. و از بین بردن حیثیت و شخصیت آن‌ها می‌شوند، و در این آیه شریفه از این رذیله اخلاقی نیز نهی شده است.

۶- غیبت نکردن: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً»؛ یکی دیگر از اموری که جزء گناهان کبیره است و باعث لکه دار شدن آبروی افراد می‌شود غیبت کردن است. که در غیاب شخص به بیان آن‌چه نقلش مایه ناخشنودی اوست بپردازند. که در قرآن و روایات به شدت از این عمل زشت نهی شده است.

آبروى انسان مسلمان همچون گوشت تن اوست، و ریختن این آبرو به وسیله غیبت همچون خوردن گوشت تن اوست که در قرآن کریم به آن اشاره شده است: «أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً»؛ [حجرات، ۱۲]؛ «آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد.»

بنابراین با توجه به اهتمامی که دین مبین اسلام برای حفظ آبرو قائل شده است، هر شخصی موظف است در حفظ آبروی دیگران دقیق و کوشا باشد، و اگر به این اموری که ذکر شد توجه کامل داشته باشیم آبروی افراد محفظ و مصون خواهد ماند.

پی‌نوشت:

[۱].الکافی، ج ۲، ص ۳۵۱٫

[۲].- یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ [۱۱]؛  یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ[۱۲]

[۳].جوامع الجامع، ج۶، ص۹۵

[۴].غررالحکم، ص۱۲۴

[۵].برگزیده تفسیر نمونه، ج‏۴، ص ۵۰۳

[۶].ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸،ص۴۸۳

[۷].ترجمه المیزان، ج‏۱۸، ص:۴۸۴

ارسال دیدگاه