زندان زنان / به خاطر تهمت دیگران تباه شدم

نام : فریده

شهرت : پ

سن : ۴۳ سال

تحصیلات : فوق دیپلم مامایی

جرم : اعتیاد به مواد مخدر

محکومیت : پرونده در دست بررسی است

آثار اعتیاد کاملاً در ظاهر او پیداست به نظر می‌رسد زمانی از زیبایی و ظرافت خاصی برخوردار بوده است. تا حدودی بی حوصله است اما تلاش میکند به آرامی پاسخ سؤالاتم را بدهد. خودش را فریده معرفی میکند. ۴۳ ساله است و برای هشتمین بار است که دستگیر میشود. از او می‌پرسم: چرا اعتیاد را ترک نمی‌کند؟

پاسخ می‌دهد: عادت کردم. در ضمن راهی جز این ندارم. زیرا دیگر کسی پذیرای من نیست.

سؤال: چطور شد که به این راه کشیده شدی؟

جواب: همه این کارها را در زندان آموختم. اول به خاطر تهمت یکی از دوستانم که پیشرفت کاری‌ام مانع از پست جدید او شده بود، به زندان افتادم. او تهمت سرقت زد که به هیچ وجه نتوتانستم از خودم دفاع کنم. چند ماه زندانی شدم. در زندان با زنانی آشنا شدم که هرکدام یک نوع جرم انجام داد بودند. نزدیکترین دوست من در زندان سپیده بود و اولین بار توسط او با مواد مخدر آشنا شدم. بعد از آزادی از زندان، دوستی ما کماکان ادامه داشت. همه مرا طرد کرده بودند و من پناهگاهی جز او نداشتم. گاهی من در زندان بودم و گاهی او در زندان اما زمانی که آزاد بودیم در منازلی که او اجاره میکرد زندگی میکردیم.

سؤال : در حال حاضر با سپیده ارتباط داری؟

جواب : یک سال قبل سپیده هنگامی که مشغول مصرف مواد مخدر بود بر اثر تزریق هوا درگذشت. بعد از او دیگر امیدی برای زندگی در من باقی نماند.

سؤال : تصور نمیکنی که ممکن است تو هم به سرنوشت او دچار شوی؟

جواب : هر شب از ته دل دعا میکنم که چنین سرنوشتی برای من رقم بخورد. چون این زندگی دست کمی از جهنم ندارد.

سؤال : چه حرفی برای دیگران داری؟

جواب: من زندگی خود را فقط با حرف دیگران تباه کردم. از همه خواهش میکنم به خاطر حسادت و کینه هرگز به دیگران تهمت نزنند. آنطور که شندیم همان خانم که به من تهمت زده بود سرنوشت بسیار بدی پیداکرد و سالها قبل بر اثر ابتلا به سرطان درگشته است. من که از او نمیگذرم امیدوارم خدا هم از او نگذرد.