کد خبر : 5542

تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۲۵ زمان : ۶:۰۶

زندان زنان / از او نفرت داشتم

نام : رقیه معروف به پریا شهرت : پ سن : ۲۴ سال تحصیلات : دوم دبیرستان جرم : رها کردن شخصی که قادر به محافظت از خود نبوده محکومیت : ۵ ماه حبس نامش رقیه است اما دوست دارد او را پریا بنامند با تحکم صحبت می‌کند. نوعی احساس برتری جویی در رفتارش هویداست. […]

نام : رقیه معروف به پریا

شهرت : پ

سن : ۲۴ سال

تحصیلات : دوم دبیرستان

جرم : رها کردن شخصی که قادر به محافظت از خود نبوده

محکومیت : ۵ ماه حبس

نامش رقیه است اما دوست دارد او را پریا بنامند با تحکم صحبت می‌کند. نوعی احساس برتری جویی در رفتارش هویداست. در ابتدا خودش را فرزند یک صاحب منصب معرفی می‌کند. در ظاهر نشان می‌دهم که باور کردم. او نمی‌داند که پرونده اش را مطالعه کردم.

می‌گوید :

پس از شکست در ازدواج اول مدت یک سال به صورت موقت با مرد دیگری ازدواج کردم. پس از اتمام مدت مقرر، همسرم راضی نشد مجدداً مرا به عقد موقت خویش در آورد یا عقد را دائم کند. به همین دلیل شروع به آزار و اذیت او کردم. پس از اینکه متوجه آزارهای من شد بیش از پیش از من فاصله گرفت. همین مسأله موجب شد که نفرت من نسبت به او افزایش پیدا کند. این شد که تصمیم به انتقام گرفتم. به همین دلیل یک روز که همسرم خانه را به مقصد محل کار ترک کرد، نزد مادر پیر و سالخورده‌اش رفتم و از او خواستم تا برای دیدن پسرش که دچار سانحه شده به بیمارستان برود. پیرزن به شدت ناراحت شد و با وجود ضعف و ناتوانی از من خواست که او را همراهی کنم. به این ترتیب و در نهایت او را به بیابانی خالی از سکنه بردم و رهایش کردم.

در پرونده موجود آمده که رقیه قصد داشته پیرزن را به قتل برساند اما به دلیل عجز و التماس او این کار را نمی‌کند.

پیرزن با سختی و مشقت بسیار، خود را به جاده می‌رساند و از اتومبیلی تقاضای کمک می‌کند. با شکایت پیرزن و پسرش اکنون مریم دوران حبس خود را طی می‌کند.

ارسال دیدگاه