کد خبر : 3199

تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۴ زمان : ۷:۲۶

رفیقی که در آتش نارفیق خود سوخت

محمد از برادرش خداحافظی کرد. قرار بود آن روز با محمدرضا الف یکی از بستگانشان به کارگاه محمد د تعمیرکار بلدوزر بروند تا به اتفاق برای خرید یک بلدوزر راهی سمنان شوند. این آخرین اطلاعاتی بود که احمد در برگه گزارش مفقودی برادرش محمد باقری اصل ۵۰ ساله را به پلیس آگاهی دایره ۱۱ تسلیم […]

محمد از برادرش خداحافظی کرد. قرار بود آن روز با محمدرضا الف یکی از بستگانشان به کارگاه محمد د تعمیرکار بلدوزر بروند تا به اتفاق برای خرید یک بلدوزر راهی سمنان شوند. این آخرین اطلاعاتی بود که احمد در برگه گزارش مفقودی برادرش محمد باقری اصل ۵۰ ساله را به پلیس آگاهی دایره ۱۱ تسلیم نمود.

رئیس دایره پرونده را به سرگرد ترکمان ارجاع نمود. ۴۸ ساعت پس از ارجاع، سرگرد ترکمان با اکیپی از کارآگاهان دایره ۱۱ نتیجه تحقیقات خود را بررسی کردند. تمام اطلاعات به یک نقطه ختم می‌شد، محمد د

مراتب به قاضی جعفرزاده رئیس شعبه ۱۶۰۳ مجتمع جنایی تهران قاضی پرونده گزارش شده و قاضی دستور تحقیق از محمد د را صادر نمود. محمد به بازجویی احضار شد اما از او هیچ چیز جز اینکه آن روز محمد باقری اصل طبق قرار قبلی به همراه محمدرضا الف به کارگاه او در نعمت‌اباد خیابان بخارایی کاراژ ثانوی رفته اند درز پیدا نکرد.

وی در بازجویی‌هایش گفت:

قرار بود به سمنان برویم اما من گفتم قرار است فروشنده به تهران بیاید. بنابراین محمد به من گفت که میرود همراهش را تا او را به جاده ساوه برساند و برگردد. او به همراه محمدرضا الف رفت و دیگر او را ندیدند. البته فکر می‌کنم به اسلامشهر رفت.

مراتب به قاضی گزارش و طبق گزارش ترکمان افسر پرونده، قاضی دستور تحقیق از محمدرضا الف را می‌دهد. وقتی محمد باقری اصل او را در جاده ساوه پیاده کرد خیال داشت پیش محمد د برگردد. سرگرد ترکمان بر اساس گفته های محمدرضا تحقیقات نامحسوس و شبانه روی خود را شروع و ظرف ۴۸ ساعت در می‌یابد که پس از رفتن محمد باقری اصل او مجددا به کارگاه محمد د بازگشته است.

با تحقیقات بسیار پیچیده سرگرد ترکمان مشخص می‌کند که در روز فقدان گمشده تعدادی تراول چک به همراه داشته که با پیگیری تعدادی از تراول‌چک‌ها از داخل جاسازی خودروی محمد د کشف می‌شود. سرگرد ترکمان نتیجه خود را با درخواست تحقیق مجدد از محمد د به قاضی پروانه گزارش می‌دهد و با دستور تحقیق درست چهار روز بعد از مفقودشدن محد باقری اصل، محمد د به بازجویی احضار می‌شود.

۸ ساعت بازجویی از او و ضد و نقیض گویی‌هایش با مقایسه گفته ها و تحقیقات انجام شده در محل ترکمان را به این نتیجه می‌رساند که محمد د از محمد باقری اطلاع دارد و بر همین اساس تحقیقات از محمد د را ادامه می‌دهد تا بالاخره راز گم‌شدن محمد باقری اصل از زبان محمد د بر ملا می‌شود.

او می‌گوید: من و محمد باقری اصل سالها رفیق بودیم. چندین بار برایش گریدور و بلدوزر خریده بودم. چند روز قبل نزد من آمد و گفت می‌خواد برایش بلدوزر بخرم. من با فروشنده وارد مذاکره شدم. اول قرار بود که به سمنان برویم ولی بعد فروشنده ی بلدوزر به من زنگ زد که خودش دارد به تهران می‌آید. آن روز من به محمد گفتم خود فروشنده در راه است. محمد هم محمدرضا الف را بر سر خیابان رساند و برگشت. هوا سرد بود. من هم داخل یک بشکه ۲۲۰ لیتری سر باز آتش روشن کرده بودم. قرار بود ۶ میلیون تومان دیگر محمد به فروشنده بدهد. پولهای محمد مرا وسوسه کرد. او کنار آتش نشست و خواب رفته بود که من با یک میله آهنی زخیم به سرش کوبیدم و او را کشتم. پولها و تراول‌چک‌ها و تلفن همراهش را برداشتم بعد او را به داخل بشکه انداختم و رویش گازوئیل ریختم و او را آتش زدم. وقتی آتش خاموش شد دیدم او کامل نسوخته. دوباره رویش گازوئیل ریختم چوب گذاشتم و آتش زدم. اینبار کامل سوخته بود. باقیمانده استخوانش را برداشتم و داخل سوفالهای تراشکاری کنار گاراژ ریختم. اتومبیل و تلفن همراهش را هم چند خیابان آنطرف‌تر پس از کمربندی جنب کارخانه آجرپزی رها کردم.

سرگرد ترکمان مراتب را به قاضی جعفرزاده گزارش داد و قاضی قرار بازداشت محمد د را به اتهام قتل محمد باقری اصل ۵۰ ساله را صادر نمود.

از پولهای مقتول حدود ۱ و نیم میلیون تومان توسط قاتل نارفیق خرج شده بود که بقیه به همراه اتومبیل ومدارک همراه مقتول به بازماندگانش تحویل داده و قاتل به زندان فرستاده شد.

ارسال دیدگاه