کد خبر : 30219

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۷ زمان : ۷:۱۰

خلاقیت چیست؟ افراد خلاق چگونه افرادی هستند؟

وقتی موانع و مشکلات ذهنت را تعطیل می‌کند و هیچ راه عادی و معمولی برای حل آنها نمی‌یابی و احساس ناتوانی حتی تمرکز تو را هم کم می‌کند، چیکار می‌کنی؟ فکر می‌کنی یک راه حل قطعی برای همه مشکلات و مسائل وجود دارد؟ نه! منظورمان جادو و جنبل نیست. اصلاً چرا ما بگوییم؟ گفت‌وگوی‌مان را […]

وقتی موانع و مشکلات ذهنت را تعطیل می‌کند و هیچ راه عادی و معمولی برای حل آنها نمی‌یابی و احساس ناتوانی حتی تمرکز تو را هم کم می‌کند، چیکار می‌کنی؟

فکر می‌کنی یک راه حل قطعی برای همه مشکلات و مسائل وجود دارد؟ نه! منظورمان جادو و جنبل نیست. اصلاً چرا ما بگوییم؟ گفت‌وگوی‌مان را با خانم دکتر افضل السادات حسینی فارغ التحصیل رشته تعلیم و تربیت بخوانید و ببینید کسی که همه فعالیتهایش را به خلاقیت اختصاص داده در این باره چه می‌گوید.

 

سؤال : اگر موافقید از اهمیت خلاقیت آغاز کنیم.

جواب : برنامه ریزان و مدیران کلان کشورهای پیشرفته سخن آن فیلسوف را باور کرده اند که گفت: خلاقیت به منزله حیات و مرگ یک جامعه است. آنها باور کرده اند که اگر خواستار ادامه بقای جامعه هستند باید به روش خلاقیت جامعه بپردازند. در حالیکه در جامعه ما الفبای خلاقیت هم هنوز مطرح نشده است و حتی نظام آموزش و پرورش ما و حتی دانشگاههای ما ضد خلاقیت عمل می‌کند.

 

سؤال : درباره سابقه این موضوع چه صحبتی دارید؟

جواب: در سال ۱۹۵۰ میلادی یک روانشناس به نام گیلفورت در انجمن روانشناسی سخنرانی کرد. موضوع سخنرانی او این بود:‌ « خلاقیت مهمترین موضوع و فراموش شده ترین موضوع در میان ماست ». این نقطه عطفی بود که منجر به توجه خاص به خلاقیت شد و اکنون سیاست سیاستگذاران کلان بر اساس خودشناسایی نیروهای خلاق، استوار است. این موضوع ما را به یاد سفارش‌های اکید اسلام و تعقل و تفکر می‌اندازد. پیش از این می‌اندیشیدند که خلاقیت یعنی نبوغ و محدود به هنرمندان و علما و شعرا و برجستگان است. اما امروزه اعتقاد بر این است که خلاقیت یک موهبت الهی است که همه از آن برخوردارند و تنها باید فرصت شکوفایی در اختیار همه قرار گیرد.

 

سؤال : تعریف خلاقیت چیست؟

جواب : تاکنون تعریف مشخصی برای آن ارائه نشده است. اما وجه اشتراک همه تعریف ها نوبودن و ارزشمند بودن است. و اینکه کاری تقلیدی نباشد. هرچیزی نو و تازه ای خلاق نیست. بلکه کار خلاقه باید کارآمد باشد. برای مثال اگر خانم خانه دار غذای تازه بپزد، زمانی به این کار خلاق گفته می‌شود که ضمن تازه بودن این نوع غذا، افراد خانه از خوردن آن لذت ببرند. بچه ها پیش از سن دبستان خلاقیت زیادی دارند. اما کم کم ذهن آنها قالبی می‌شود و خلاقیت محدودتر می‌شود. جوانان نسبت به کودکان از خلاقیت کمتری برخوردارند اما نسبت به میانسالان خلاق‌ترند.

 

سؤال : نحوه آموزش خلاقیت چگونه است؟

جواب : آموزش خلاقیت تکنیکهایی دارد. یکی از روشها یورش فکری یا بارش مغزی است. در این روش در پاسخ به سؤال یا مسأله که پیش رو داریم سعی می‌کنیم هر پاسخی که به ذهن می‌رسد یادداشت کنیم. منطقی فکر کردن که موجب حذف برخی ایده های ذهنی می‌شود ممنوع است. تجربه نشان می‌دهد با این روش، راه حل‌های منحصر به فردی به ذهن می‌رسد. در روش دیگری به نام تورنس زمینه های فکری و فضای ذهنی برای خلاقیت مهیا می‌شود و مستقیماً سخن از خلاقیت به میان نمی‌اید. تورنس می‌گوید: در فشارهای عصبی و استرس‌های روانی که امروزه بر ذهن افراد حاکم شده است تنها سلاح کارآمد، خلاقیت است.

 

سؤال : رابطه خلاقیت با هوش چیست؟

جواب : هوش عموم مردم حدود ۱۰۰ است.اما بهره هوش افراد خلاق بین ۱۱۰ تا ۱۲۰ است. در بهره های هوشی بالای ۱۲۰ که پرهوشی محسوب می شود، نسبت مستقیمی میان خلاقیت و بهره هوشی وجود ندارد. یعنی تمام افراد و ضریب هوشی ۱۲۰ به بالا خلاق نیستند و افراد خلاق هم الزاماً ضریب هوشی بالا ندارند.

 

سؤال : افراد خلاق چگونه افرادی هستند؟

جواب : افراد خلاق روحیه انعطاف پذیر دارند، ماجراجویند، استقلال فکری دارند، با شهامت و کنجکاو و شوخ طبع هستند، و از اعتماد به نفس خیلی خوب برخوردارند. آنها نسبت به مسائل و اتفاقات اطراف خود حساسیت دارند. خودباوری ابزار اساسی در خلاقیت است.

 

سؤال : آیا افراد خلاق همیشه موفقند؟

جواب : شرایط محیطی خیلی اهمیت دارد. اگر دانش آموز خلاق سعی در آزادگذاشتن ذهن خود داشته باشد، طبعاً پرسش‌های گوناگونی به ذهنش خطور می‌کند که تحمل و درایت معلم را طلب می‌کند. برای مثال، یکی از دانش آموزان رشته ریاضی در دبیرستان هنگام تدریس الکتریسیته جاری، وقتی دبیر فیزیک مطرح می‌کند که در ولتاژهای بالا الکترونها از سطح عبور می‌کنند، به ذهنش می‌رسد که اگر یک مفتول توپر برای انتقال الکتریسیته یک سطح ورقه لوله‌شده داشته باشیم، مقاومت سیم کاهش می‌یابد. با معلم مطرح می‌کند. معلم چون دانش کافی دارد، او را تشویق می‌کند و نوید می‌دهد که دانشمندان چنین کابلهایی را تولید کرده اند که مقاومت اندکی دارد. بدین ترتیب آن دانش آموز احساس بالندگی می‌کند. اما اگر معلم نظام آموزشی به دلیل ناتوانی علمی یا عدم تحمل روحیه خلاق او را سرکوب کند، طبعاً همین روحیه خلاق سبب افسردگی و اضطراب وی خواهدشد.

ارسال دیدگاه