کد خبر : 380953

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۷ زمان : ۷:۲۴

این همه اضطراب و تشویش برای چیست؟

به گزارش مجله اینترنتی تازه های جهان؛ حال از خود شما می‌پرسم که آیا تا به حال شده است که برگردید و خود را و وضعیت خود را نظاره کنید؟ آیا شده است که بپرسید این همه اضطراب و تشویش برای چیست؟ آیا هدف ما گذراندن زندگی است یا زندگی کردن و در تصل باید […]

به گزارش مجله اینترنتی تازه های جهان؛ حال از خود شما می‌پرسم که آیا تا به حال شده است که برگردید و خود را و وضعیت خود را نظاره کنید؟ آیا شده است که بپرسید این همه اضطراب و تشویش برای چیست؟ آیا هدف ما گذراندن زندگی است یا زندگی کردن و در تصل باید زنده باشیم یا زندگی کنیم؟

بیشتر ما فقط زنده هستیم و در حال ادامه مسیر زندگی و بسیار معدود افرادی در میان ما هستند که زندگی می‌کنند، یعنی در عین اینکه زندگی خویش را سپری می‌کنند و امرارمعاش می‌نمایند به سلامت روح و روان خود نیز توجه داشته و آنها را نیز غنی می‌سازند. این گونه افراد بسیار کمتر دچار بیماری و شوک‌های آنی گشته و همواره در تصمیم‌گیری‌های خود بسیار منطقی و درست عمل می‌کنند و بدین علت کمتر نیز دچار استرس‌های دیگر می‌شوند؛ ولی موضوع صحبت ما با اکثریت مردان یعنی جماعت مضطرب و پرتنش است.

متأسفانه هر روز به علت هرج‌ومرج روزافزون پیشرفت‌ها و ماشینی شدن زندگی و تجمل‌گرایی و مدرنیته شدن از نعمت آرامش دورتر و دورتر می‌شویم و به جایی خواهیم رسید که جامعه‌ای متشنج، عصبی، مضطرب، افسرده، و مأیوس خواهیم داشت و در این نوع جامعه انتظار افزایش بیماری‌های مهلک از جمله ناراحتی‌های قلبی، سرطان‌ها و تومورها و…. و نقص‌های اجتماعی نظیر اعتیاد و خودکشی، انتظار دور از تصوری نخواهد بود، ولی اینکه چگونه می‌توانیم از این همه استرس دور بمانیم و اصلاً معنای استرس چیست و روش‌های کاهش اضطراب چه می‌باشد بحثی است که آن را به بحث‌های آینده موکول می‌کنیم.

به امید حق اگر فرصت بود و خداوند اجازه فرمود در مورد نیروهای درونی انسان و تقسیم بندی شعور و فکر و ضمیر ناخودآگاه و بسیاری دیگر از مسائل درونی انسان در سری مقالات آتی صحبت می‌کنیم و به کالبدگشایی خود می‌پردازیم که زیرا انسان تا خود را نشناسد خدای خود را نمی‌شناسد و تا قدرت‌های خود را درک نکرده باشد قدرت او را نیز درک نمی‌کند، زیرا انسان اشرف مخلوقات و نائب حق و وارث خداوند بر روی زمین است. پس لایق زندگی مقتدرانه و خداوندی نیز هست.

گفته‌های خود را با ذکر سخنی از دروازه شهر علم یعنی مولا علی علیه‌السلام به پایان می‌رسانم و از خداوند آرزوی ملاقاتی مجدد را با شما عزیزان خواهانم. موفق و پیروز باشید.

«درد در تو است، از آن خبر نداری و درمان نیز در تو است، ولی به آن آگاه نیستی.»

 

نوشته: دکتر افشین حاتمی منزه

ارسال دیدگاه