کد خبر : 30220

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۷ زمان : ۷:۱۰

افزایش انگیزه دانش آموزان در دوره دبیرستان

دکتر محمدصادق ثبات در باره نحوه ترویج و افزایش انگیزه دانش آموزان در دوره دبیرستان می‌گوید : یکی از زمینه های مهم ایجاد انگیزه در دانش آموزان دبیرستان داشتن هدف است. برای تقویت انگیزه دانش آموزان باید به هدف بزرگتری فکر کرد. انگیزه همواره با هدف متناسب است. برای مثال، انگیزه فتح قله دماوند برای […]

دکتر محمدصادق ثبات در باره نحوه ترویج و افزایش انگیزه دانش آموزان در دوره دبیرستان می‌گوید :

یکی از زمینه های مهم ایجاد انگیزه در دانش آموزان دبیرستان داشتن هدف است. برای تقویت انگیزه دانش آموزان باید به هدف بزرگتری فکر کرد. انگیزه همواره با هدف متناسب است. برای مثال، انگیزه فتح قله دماوند برای دریافت مبلغ هزار تومان وجود ندارد. اما اگر این مبلغ چند هزار برابر شود، انگیزه هم هزاران برابر تقویت می‌شود. بنابراین هرچه هدف بزرگتر و متعالی‌تر باشد انگیزه هم متناسب با آن قوی‌تر می شود و خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس افزایش می‌یابد. در واقع آموزش و پرورش به همین معنا است. پرورش یعنی ایجاد انگیزه، ایجاد معرفت شناخت هدف‌های عالی‌تر و متعالی‌تر و پس از ایجاد انگیزه، آموزش دادن و کمک کردن به یادگیری.

متأسفانه در نظام آموزشی ما تحصیل سال به سال تا دیپلم تبدیل به عادت شده است. عادتی بدون هیچ هدف خاصی و طبعاً بدون انگیزه قوی. هیچ پدر و مادری از فرزندش سؤال نمی‌کند: آیا می‌خواهی به کلاس بالاتر بروی؟ این سؤال معنا ندارد. انگار همه ناخودآگاه باید کلاس به کلاس درس بخوانند. بدون اینکه یک لحظه توقف کنند و به دنبال انگیزه و هدف درون خود بگردند. همین بی‌انگیزگی به کنکور به دانشگاه هم سرایت می‌کند.

چون همه می‌خوانند، من هم می‌خوانم. چون همه کنکور می‌دهند، من هم می‌دهم. هیچکس برای زندگی خودش فکر نمی‌کند تا با توجه به شرایط و علاقه و استعدادش مسیری را برگزیند. هیچکس با تصمیم و اراده و انگیزه خودش سال به سال مسیر را انتخاب نمی‌کند تا به انگیزه کافی برای رفع مانع داشته باشد. البته نمی‌شود سال به سال دانش‌آموز را رها کرد که بنشیند و با خودش فکر کند. تصمیم بگیرد، دارای انگیزه شود تا سال آینده هم درس بخواند یا نه. خیر! معضل بی‌انگیزگی را با صحبت‌های مداوم هدفمند و واقع‌بینانه باید ایجاد کرد. پدر و مادر باید دائم با فرزند خودشان صحبت کنند. متأسفانه همان پدر و مادرهایی که بهترین مدرسه را برای دانش آموزان خودشان انتخاب می‌کنند و با مشقت و صرف هزینه های فراوان فرزند خودشان را در مدرسه ای معروف ثبت نام می‌کنند، تصور می‌کنند با یافتن مدرسه خوب، وظیفه‌شان را به پایان رسانده اند. در حالیکه یک جوان که در حال رشد فکری و اجتماعی است دائم نیاز به راهنمایی و شنیدن تجربه های دیگران و آشنایی با شرایط کشف و علاقه و استعداد خودش دارد تا روز به روز با انگیزه بهتر و با تکامل و تعالی هدف‌های خود روحیه اش را برای تحصیل آماده تر کند. تمام تلاش پدر و مادرهایی که خیلی به فکر بچه‌های‌شان هستند همین است که او را در مدرسه خوب یا آموزشگاه معتبر ثبت نام کنند و خودشان دیگر با خیال راحت هیچ چیز را پیگیری نمی‌کنند. در حالیکه پدر و مادرهایی موفقند که دائم به فکر بچه خودشان هستند.

در طول این سالهای کار آموزشی بدون استثنا تمام دانش آموزانی که دیدم از همه جهت موفق‌اند نه تنها یک جهت، همه جهت. تحصیل، اخلاق، دین، ادب، و غیره.

دانش آموزانی بودند که خانواده ها یشان بچه خودشان را رها نکردند و دائم پیگیری و مراقبت نموده اندو وقتی دانش آموز هدف داشته باشد، و انگیزه کافی برای رسیدن به آن هدف در او ایجاد شده باشد، هر مشقتی را حاضر است تحمل کند. حالا انگیزه می‌تواند متفاوت باشد… کسی ممکن است انگیزه عاطفی داشته باشد.

دوستی دارم که خلاف میل باطنی اش در رشته ای که در زمینه مورد علاقه اش نبود فوق لیسانس گرفت. پرسیدم: چرا چند سال وقت و انرژی را صرف این فوق لیسانس کردی؟ جواب داد: به خاطر مادرم. به من می‌گفت من آرزو دارم یکی از پسرانم بیشتر از لیسانس بخواند. دو برادرم پس از لیسانس درس را رها کردند. من خواستم آرزوی مادرم محقق شود.

این انگیزه چندین سال این فرد را پرانرژی نگه داشته که توانسته است اینگونه درس بخواند و موفق شود. کسی ممکن است انگیزه مالی داشته باشد. اشکال ندارد. مسیری انتخاب می‌کند تا وضع مالی بهتری داشته باشد. نفس این انگیزه نمی‌تواند ناپسند باشد. کسی می‌خواهد از نظر درجه و شأن اجتماعی جزو طبقه بالاتر باشد. کسی عقیده دینی قوی دارد. احساس می‌کند اگر الآن از موقعیتش بهترین استفاده را نکند و درس نخواند، روزی مورد بازخواست قرار خواهدگرفت. این انگیزه می‌شود برای او در رفع مانع و انجام وظیفه! کسی در زندگی خود نمونه هایی از ایثار و شهادت را می‌بیند و احساس می‌کند اگر لحظه ای سستی کند، به خون شهیدان خیانت کرده است. این می‌شود انگیزه قوی و کامل در او.

کسی که این انگیزه های قوی را دارد نیاز ندارد او را مجبور کنند معلم خصوصی بگیرد. خود به خود آن دانش آموز کار خودش را انجام می‌دهد. پدر و مادر به جای اینکه دغدغه مجبورکردن وی را داشته باشند، باید با صحبت‌های دقیق و هدفمند او را متوجه هدفهای متناسب با روحیه اش بکنند تا انگیزه در او تقویت شود. اگر انگیزه ای ایجاد شد، موتور تحرک روشن می‌شود. اگر موتور روشن نشود، تا مقصد باید هل داد که هیچ نتیجه ای هم نخواهدداشت.

گرایش کلی در دانش آموزان ما حفظ مطلب است تا فهمیدن! علتش این است که حافظه قدرتی خدادادی است و از زحمت زیادی نمی‌خواهد. اما فهم مطلب و یادگیری درس فهمیدنی زحمت می‌خواهد. تمرین زیاد می‌خواهد. با این حال برای سخت‌ترین درس‌ها هم اگر کسی زحمت بکشد، موفق خواهدشد.

ارسال دیدگاه