کد خبر : 530910

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۸ زمان : ۸:۰۲

هیچ‌وقت نمی‌توانیم از تربیت کسی ناامید شویم

باشگاه متانت، با هدف احیاء هویت صنفی مربیان تربیتی و تشکیل شبکه‏ای از سرگروه‌ها، مربیان و اساتید امر تربیت تأسیس شده است. عناوینی همچون مشاوره، آموزش، پشتیبانی و کارورزی از اهم برنامه های این باشگاه می باشد. اردوهای آموزشی ماهانه با هدف بهره مند ‏شدن از اساتید بزرگوار و مجرب امر تربیت و ایجاد دغدغه […]

باشگاه متانت، با هدف احیاء هویت صنفی مربیان تربیتی و تشکیل شبکه‏ای از سرگروه‌ها، مربیان و اساتید امر تربیت تأسیس شده است. عناوینی همچون مشاوره، آموزش، پشتیبانی و کارورزی از اهم برنامه های این باشگاه می باشد. اردوهای آموزشی ماهانه با هدف بهره مند ‏شدن از اساتید بزرگوار و مجرب امر تربیت و ایجاد دغدغه و حساسیت نسبت به مسائل تربیتی و توانمندسازی سرحلقه‏ های مستعد در حال برگزاری می‌باشد.
به گزارش رجانیوز، نهمین جلسه سلسله سخنرانی‌های این باشگاه با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین ذوعلم همراه بود. حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر علی ذوعلم رئیس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و معاون موسسه پژوهشی حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری مدظله العالی است.
حجت‌الاسلام ذوعلم در این جلسه پیرامون «مبانی تربیت» گفت: یک مربی در حدی که خودش تربیت شده باشد می‌تواند تربیت کند. بنابراین اگر مربی بخواهد حد تاثیر گذاری خودش را افزایش بدهد، غیر از کارهای دیگری که باید انجام بدهد مهمترین‌اش این است که در این مسیر تربیتی خودش را نیز ارتقاء بدهد. بنابراین خودسازی، خود ارتقایی، خودپایی، اینها مقدمات لازم برای تربیت هست.
وی با بیان این مطلب که برای تاملاتی که در باب انسان شناسی و مبانی انسان شناسی وجود دارد، یک راه میانبُر دارد و آن راه میانبُر این است که ما خودمان را مورد تامل و بررسی قرار بدهیم و این گونه در نظر بگیریم که مخاطبان ما هم مثل ما هستند.
متن کامل این جلسه را از نظر می‌گذارنید:
 هیچ‌وقت نمی‌توانیم از تربیت کسی ناامید شویم
هرکس مسئول تربیت خودش است
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین.
موضوع بحث ما مبانی تربیت است. واژه مبانی جمع مبنا است. مبنا یعنی پایه و زیر ساخت هر چیزی.
این اراده الهی است که هم خواست را در ما ایجاد می‌کند، هم جهت‌گیری را مشخص می‌کند و هم تاثیرگذاری را در واقع رقم می‌زند. منتهی ما موظفیم که تربیت کنیم و تربیت شویم، که تربیت شدن البته از تربیت کردن مقدم است. چون هر کسی مسئول تربیت خودش هست.
یک مربی در حدی که خودش تربیت شده باشد می‌تواند تربیت کند. بنابراین اگر مربی بخواهد حد تأثیرگذاری خودش را افزایش بدهد، غیر از کارهای دیگری که باید انجام بدهد مهم‌ترین‌اش این است که در این مسیر تربیتی خودش را نیز ارتقاء بدهد. بنابراین خودسازی، خود ارتقایی و خودپایی مقدمات لازم برای تربیت هست. ضمن اینکه هرکسی در هر مرحله‌ای که برای تربیت دیگران اقدام می‌کند، در حقیقت خودش را هم تربیت می‌کند. یعنی مربی باید توجه داشته باشد که در یک تعاملات تربیتی، خودش هم تربیت می‌شود.
بنابراین یک جمع مربی یا متربی -که به یک معنا همه آنها متربی‌اند- همه در مقام تربیتی کنار هم هستند.
اگر اینگونه در نظر گرفته شود که تربیت کردن یک بنا و ایجاد است، بنابراین این بنا، یک مبنایی نیاز دارد. برای ایجاد یک ساختمان، یک زیرساختی نیاز است. مبانی تربیت در واقع زیرساخت‌های تربیت است.
 هیچ‌وقت نمی‌توانیم از تربیت کسی ناامید شویم
عمل انسان بر مبنای اراده و معرفت
انسان هر کاری را که انجام می‌دهد بر دو مبناست : یکی بر مبنای معرفت و دیگری بر مبنای اراده.
گاهی اوقات شما اراده می‌کنید، کاری را خیلی خوب و پخته و محکم انجام بدهید. اما اگر نسبت به آن کار معرفت کافی نداشته باشید، آن کار به سرانجام نمی‌رسد. مثلاً فردی قصد دارد یک دستگاه مکانیکی را تعمیر کند، اگر این فرد نسبت به دستگاه شناختی نداشته باشد، چه بسا منجر به خراب‌تر شدن دستگاه هم می‌شود.
حال این بحث را در باره تربیت انسان در نظر بگیرید. اگر مربی نسبت به کار تربیتی خود معرفت نداشته باشد، کار خراب می‌شود.
پس این معرفت جزو لوازم و نیازهای ماست. این معرفت ما نسبت به چیست؟ یعنی ما در مبانی نظریه تربیت به چه چیزی باید آگاه باشیم، به چه چیزی باید معرفت داشته باشیم؟
به عنوان مثال شئی را که می‌خواهید تعمیر کنید در نظر بگیرید. ابتدای کار این است که بدانید این وسیله چه چیزی است. داخل این وسیله چه چیزهایی وجود دارد؟ (چیستی این شئ خودش مسئله‌ای است.) چه قواعد و قوانینی بر آن حاکم است؟ هدف از ساخت  و کارکرد این وسیله چیست؟
انسان‌شناسی، مهمترین بخش از مبانی تربیت
حال شما انسان را به جای این شئ در نظر بگیرید. در درجه اول مهمترین بخش از مبانی تربیت، انسان‌شناسی است.
حال باید ببینیم چه قواعد و قوانینی بر آن حاکم است. این انسان در یک جهانی زندگی می‌کند. بنابراین هستی‌شناسی و جهان‌شناسی لازم است و مطلب دیگر اینکه این انسان می‌خواهد به کدام سو حرکت کند.
برای تأملاتی که در باب انسان‌شناسی و مبانی انسان‌شناسی وجود دارد، یک راه میانبُر دارد و آن راه میانبُر این است که ما خودمان را مورد تأمل و بررسی قرار بدهیم و این گونه در نظر بگیریم که مخاطبان ما هم مثل ما هستند.
به عنوان مثال در نحوه تکریم و مشارکت دادن متربیان می‌توان این راه میانبُر را مورد بررسی قرار داد.
 هیچ‌وقت نمی‌توانیم از تربیت کسی ناامید شویم
قرآن کریم، مهم‌ترین منبع برای انسان شناسی
منبع و روش در هر معرفتی یک عنصر بسیار اساسی است. چه منبعی است که در مورد انسان احاطه علمی داشته باشد؟ آیا انسان‌ها می‌توانند خودشان را کامل بشناسند؟ جز علم الهی و کانالی که ما را به علم الهی وصل بکند، نمی‌توانیم منبع معتبری برای انسان‌شناسی بدست آوریم. قرآن کریم منبع معتبری برای انسان شناسی است. بنابراین منبع ما در شناخت انسان یک منبع وحیانی است و مهم‌ترین ویژگی‌ای که قرآن در باره انسان مطرح می ‌کند این آیه است: «و نفخت فیه من روحی». انسان حامل این روح الهی است. این روح و این نفخ یعنی چه؟ به این معناست که خدای متعال از آن ویژگی‌ها و خصوصیات خودش – که البته آن در مورد خداوند  متعال در حد بی‌نهایت است- یک شعاعی را در وجود انسان تابانده است. عقل، مقوله ارزشمند دیگری است که خدای متعال در انسان قرار داده است.
انسان ذاتاً پیشرفت‌گراست
در تربیت، این موضوع خیلی مهم است که انسان به کانون وجودی خودش برسد. برای رسیدن به این هدف، ابتدا باید عقلش پرورش پیدا کند. اگر عقل انسان پرورش پیدا کند، بالا می‌آید. زیرا فرق است بین انسانی که در طبقه اول یک ساختمان قرار دارد با کسی که در طبقات بالاتری قرار دارند. زیرا انسان ذاتاً در وجود خودش پیشرفت‌گراست، این یکی از نکات مهم در مبانی انسان‌شناسی است. انسان فطرتاً پیشرفت‌گراست.
بنابراین متربی ما در درجه اول باید خودش را بشناسد. این مهم‌ترین هدف است که آن گوهر عقل و آن روح الهی را در خودش بیابد.
پیشرفت انسان در گرو چیست؟ یا قبل‌تر این سئوال مطرح شود که پیشرفت چیست؟ اگر ما بتوانیم یک درک عمیق از پیشرفت را برای نسل جوان و نوجوان‌مان و آن‌هایی که با متربی سر و کار دارند ایجاد کنیم، کارمان در زمینه‌های مختلف آسان می‌شود.
این‌هایی که می‌گویند غرب خیلی پیشرفته است، باید ببینیم چه تعریفی از پیشرفت دارند. اتفاقاً نظر بنده این است که غرب، عقب‌مانده‌ است.
تفاوت است بین پیشرفت من و پیشرفت ابزارهای من. به‌طور مثال اگر من یک کامپیوتر خیلی پیشرفته داشتم یعنی من خیلی پیشرفته‌ام؟ یا اگر یک ماشین مدل بالا سوار شوم یعنی من پیشرفته‌ام؟ این پیشرفته بودن یک خودرو در گرو چیست؟
در انسان مهم‌ترین و اساسی‌ترین واقعیت و حقیقتی که وجود دارد همان عقل است. باید به این گوهر وجودی در مخاطب‌مان خوب پی ببریم و تأمل بکنیم. در بحث تربیت، هدف، کاملاً  ناشی از  مبانی است.
سه مانع در تربیت انسان
نکته دیگری که باید بدان توجه کنیم شناخت موانع تربیتی در بعد انسان‌شناسی است. در حدیثی که از امام صادق(ع) نقل شده است سه مانع برای مسیر تکاملی انسان و پیشرفت واقعی او بیان شده است. اول خود دنیاست. به چه معنا  دنیا مانع پیشرفت است؟ به این معنا که دنیا را به دید هدف بنگرد. یعنی دنیا از ظرف بودن در بیاید به هدف تبدیل شود.
زمانی‌که شما قصد نوشیدن آب را دارید، از لیوان به عنوان ظرف استفاده می‌کنید و حواس‌تان هست که شما این ظرف را نمی‌خواهید بنوشید، خوردن این ظرف برای شما مضر است. شما آب را می‌خواهید بنوشید این ظرف فقط ابزار است.
بنابراین یکی از موانع پرورش عقلانیت، دنیاست و توجه دادن متربی به این موضوع بسیار مهم است.
مولانا در مثنوی معنوی مثالی می‌زند و می‌گوید این آبی که کشتی شما را حرکت می‌دهد دو صورت دارد: زمانی که این آب بیرون از کشتی است، پشتوانه‌ای برای حرکت دادن آن است. اما اگر همین آب درون کشتی بیاید، موجب غرق شدن و هلاکت شما می‌شود. این دنیا همین‌گونه است. اگر این دنیا را بیرون از دلت نگه داشتی و روی آن حرکت کردی باعث رشد است. اما اگر همین دنیا به دلت نفوذ کرد، این موجب زمین‌گیر شدن شما خواهد شد.
کسی که به این زمین می‌چسبد دیگر نمی‌تواند پرواز بکند. یک دونده درست است که پایش را روی زمین می‌گذارد و می‌رود، ولی بلافاصله بر می‌دارد. پایش به زمین نمی‌چسبد که اگر بچسبد همان جا متوقف می‌شود. ما روی زمین دونده‌ایم. در این دنیا باید را ه برویم، حرکت کنیم.
دومین مانعی که برای عقل مطرح می‌شود -با توجه به روایات- بحث انسان‌ها (ناس) است. یعنی انسان ببینید که مردم چه می‌گویند، مردم چه می‌خواهند، مردم چه می‌پسندند. الان گرفتاری جامعه بشری این است که سعی می‌کنند مردم را برجسته کنند. مثلاً به من می‌گویند آقا اگر این حرف را بزنید مردم بدشان می‌آید. پس بنابراین ناس هم یک مانع است. مردم نباید ملاک حق و باطل قرار بگیرند.
در نظام اجتماعی بایستی اکثریت همراه باشند تا کاری به ثمر بنشیند. این یک واقعیت است؛ در مقابل جریان باطل موجود در جامعه، شما بایستی کاری بکنید که مردم همراه حق بشوند؛این بحث با مطلبی که گفته شد تفاوت دارد. این در عرصه عمل است و آن در عرصه نظر و فکر. کار نخبگان و علما این است که سعی کنند اکثریت جامعه را هوشیار کنند.
امام در یک مقطعی کاری کردند که اکثر جامعه به نقطه‌ای رسیدند که می‌گفتند شاه باید برود. او موفق شد و با تکیه بر اکثریت، یعنی مردم و با نیروی مردم این هدف را محقق کند. ولی این بدین معنا نیست که امام تابع اکثریت مردم است؛ امام در یک جایی گفتند که اگر همه مردم فلان مطلب را  بگویند من از این کار دست برنمی‌دارم. آنها تابع حق‌اند. اولیای الهی همین طور هستند؛ منتهی تلاش‌شان این است که این خلق به دنبال حق حرکت کند.
و سومین مانعی که وجود دارد همان «ابلیس» است. ابلیس که در واقع شیطان بیرونی است.
راهکار عملی برای پیاده‌سازی مباحث تربیتی
پس از این بحث‌ها این سئوال مطرح می‌شود که اگر بخواهیم این مباحث را در عمل پیاده کنیم چه باید کرد؟ یکی از مهم‌ترین راه‌ها این است که جبهه مخالف عقل را دائماً تضعیف و جبهه عقل را تقویت کنیم.
وقتی این مبنا را (عقل) شناختیم، عناصر دیگر را هم به همراه می‌آورد. زمانی‌که که این عقل خوب پرورش پیدا کرد، توجه و گرایش به مبدأ هستی را هم به دنبال دارد؛ بحث ایمان به خدای متعال را هم به دنبال دارد. آن اولین ایمانی که ما در مخاطب‌مان باید ایجاد کنیم.
چون کسی که خودش را  باور نداشته باشد، در مقابل هر حرفی دچار تردید نسبت به خودش می‌شود. چنین فردی برای مثال اگر مطلبی را قبول داشته باشد و بعد بگویند نظر آقای فلانی خلاف این است، بلافاصله تردید می‌کند. ما در بحث تربیت هیچ‌وقت نمی‌توانیم از تربیت کسی ناامید بشویم.
پس جمع‌بندی بحث انسان‌شناسی ما چند کلید واژه پیدا کرد : ۱. عقل ۲. پیشرفت ۳. غرایض و فطرت ۴. موانع عقل
شما با این نگرش و با این نگاه کلی باید کارتان را دنبال کنید. ابزارهای شما چیست؟ از هر ابزار مشروع معقولی می‌شود برای افزایش درجه عقل استفاده کرد.
اما بحث دیگری که در قرآن کریم زیاد به آن اشاره شده است، بحث تقواست؛ منتهی  تقوی عقلانی. این را به یاد داشته باشید، این عقل است که کلیدواژه محوری است. یعنی اگر شما بخواهید تربیت اخلاق بکنید باید اخلاق عقلانی بکنید. خود عقل عدالت و اعتدال را هم به دنبال دارد.
منبع : رجانیوز
ارسال دیدگاه