کد خبر : 375719

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۶ زمان : ۷:۴۶

دختران فراری، فرار از خانه، فرار از تجاوز پدر

فرار از خانه به خاطر ترس از تجاوز پدر «خیلی وقت بود که می‌خواست چنین تصمیمی بگیرد، اما از عواقبش می‌ترسید، فکر می‌کرد حداقل این سقف برایش امنیت دارد. چیزی که از آن بیرون یافت نمی‌شود، مخصوصاً برای دختر ۱۶ ساله‌ای مثل او که قیافه‌اش هم بد نیست. اما امشب … دوباره گریه می‌کند، یکی […]

فرار از خانه به خاطر ترس از تجاوز پدر

«خیلی وقت بود که می‌خواست چنین تصمیمی بگیرد، اما از عواقبش می‌ترسید، فکر می‌کرد حداقل این سقف برایش امنیت دارد. چیزی که از آن بیرون یافت نمی‌شود، مخصوصاً برای دختر ۱۶ ساله‌ای مثل او که قیافه‌اش هم بد نیست. اما امشب … دوباره گریه می‌کند، یکی از بچه‌ها برایش آب بیاورد. مادرش طلاق گرفته و پدرش الکلی شده است. یعنی قبلاً بوده و حالا بیشتر شده است. او برادری دارد که بزرگ‌تر از اوست و در شهرستان سرباز است. امشب … امشب … «پدرم بیشتر از همیشه خورده بود، برادرهای کوچک‌ترم از صبح تا شب می‌روند سر چهارراه روزنامه می‌فروشند و برای همین شب که می‌آیند از بس که خسته‌اند مثل جنازه خوابشان می‌برد. اول شروع کرد به حرف زدن، خیلی محبت‌آمیز حرف می‌زد. فکر کردم دوباره مست کرده، اما با کمال وقاحت به من پیشنهاد کرد … نمی‌دانستم چه کار باید بکنم … اگر می‌دانستم که می‌توانم بکشمش حتماً این کار را می‌کردم. خود قهمید که من شوکه شدم برای همین سعی کرد برای قصدش توجیه بیاورد. هر ۱ کلمه‌ای که حرف می‌زد، بیشتر از او متنفر می‌شدم، گریه کردم و از او خواستم که منصرف شود، اما به هیچ وجه راضی نمی‌شد. آخر سر به او قول دادم یکی از هم‌کلاسی‌هایم را که بعضی وقت‌ها به خانه ما می‌آید را برایش … کنم. می‌دانستم به او نگاههای خوبی نداشت. کمی آرام گرفت و از من خواست چیزی به کسی نگویم، ولی من کسی را ندارم …» دوباره گریه می‌کند … «نیم ساعتی تلویزیون نگاه کرد و بعد خوابش برد، من هم وسایلم را برداشتم و آمدم بیرون. هیچ راهی به ذهنم نرسید. اول می‌خواستم به ۱۱۰ زنگ بزنم، اما دیدم چه طور ثابت کنم، آن وقت مرگم حتمی بود.

فکر کردم شماره شما هم سرکاری است، ولی شانس آوردم، چون همین الان نزدیک بود دور میدان …»

زمستان سال گذشته در یکی از شهرهای اطراف تهران، به همت ۱ تشکل غیردولتی زنانه، شماره تلفنی اعلام شد که گفته می‌شد دختران فراری و زنان آسیب دیده که نیاز به کمک دارند و نمی‌خواهند پای پلیس وسط باشد، می‌توانند با این شماره تماس بگیرند. در یکی از اولین شب‌های شروع کار این مؤسسه، این مورد با آنها تماس می‌گیرد و از آنها مکانی را می‌خواهد که بتواند تا صبح میهمانشان باشد. در واقع دفتر این مؤسسه خانه یکی از اعضای تشکل بود و وقتی دخترک لرزان در باجه تلفن برایشان تعریف می‌کند که چه اتفاقی افتاده است، آن‌ها به او آدرس می‌دهند و او اتفاقی را که برایش افتاده بود، تعریف می‌کند. هرچند حرکت خود جوش این تشکل به علت کمک و همکاری نکردن نهادهای مسئول شهرشان متوقف ماند، اما در همان شب فعالیتشان با مسائلی روبرو شده بودند که تا مدت‌ها بحث محافل دوستانه‌شان بود.

این دختر ۱۶ ساله که به گفته میزبانش تا صبح نخوابیده و گریه کرده بود، با پول کمی که از آنها قرض گرفته بود آنجا را ترک می‌کند. با این که گفته بود می‌خواهد و شهرستان و پیش اقوام مادری‌اش برود، اما آنها فکر می‌کنند او سراغ پسری رفت که یکدیگر را دوست دارند و قرار است با یکدیگر ازدواج کنند.

 

۱ مورد دختر فراری دیگر

نزدیک به چند روز از پایان تعطیلات عید امسال گذشته بود و باران می‌آمد. نزدیک میدان ولیعصر دختری که کیف بزرگی هم همراهش بود، دست بلند کرد. حدس زدم این وقت شب و در زیر این باران باید برایش مشکل ایجاد شده باشد. همین که سوار شد و سیگاری روشن کرد، از من سؤال کرد می‌توانم او را به جایی ببرم که تا صبح پیش من بماند؟ اما من که ترسیده بودم از او خواستم پیاده شود. قبول نکرد و گفت که او را تا مکانی در نزدیکی میدان صادقیه برسانم. از سر اجبار قبول کردند. در طول راه تعریف کرد که ۶ ماه است از خانه‌شان فرار کرده و در این مدت تقریباً هر شب را با عده‌ای گذرانده است. به ظاهرش بیشتر است که ۱۵ سال نمی‌خورد و اما ادعا می‌کرد که ۱۹ ساله است. او می‌گفت با مادرش اختلاف نظر جدی داشته است. وضع مالی‌شان چندان بد نبوده، اما مادرش باید روی کوچک‌ترین حرکات او نظارت می‌کرده است. و حق نداشته حتی تنهایی به مدرسه برود و یا به تلفن جواب دهد. ۱ روز و به پیشنهاد یکی از هم‌کلاسی‌هایش از مدرسه فرار می‌کنند و به خانه دوست هم‌کلاسی‌اش که پسر است می‌روند. آنجا برای اولین بار به او … می‌شود. او که خیلی ترسیده بود، به خانه نمی‌رود و به پیشنهاد یکی از پسرهایی که آنجا بوده است به خانه آنها می‌رود. پسر که در پشت بام خانه‌شان اتاق مجردی داشته است، چند روز او را نگه می‌دارد و به بهانه اینکه خانواده‌اش از او بو برده‌اند وی را بیرون می‌کند اما شماره تلفن یکی از دوستانش را به دختر می‌دهد که او هم خانه مجردی داشته است. او در حالی که چهره و صدایش از  این خاطرات تلخ تغییر چندانی نمی‌کند ادامه می‌دهد که از همان موقع تصمیمش را گرفته که هیچ وقت به خانه باز نگردد و او از این کارش کسب درآمد هم می‌کند. او می‌گوید: فقط روزهای اول خیلی سخت بود و می‌ترسیدم، اما حالا اصلاً برایم فرقی نمی‌کند که چه اتفاقی برایم می‌افتد. حتی اگر دستگیر شوم. برای مادر و پدرم کلی حرف دارم که مطمئن هستم از شنیدنش خوشحال نخواهند شد. شماره تلفن مکانی را که جلوی آن پیاده می‌شود می‌دهد و می‌گوید که اینجا زنی به نام … زندگی می‌کند که در ازای محلی برای خواب و اعضایشان از آنها (دیگری بود که دختر فراری دیگر) استفاده نامشروع می‌کند، ولی پولی به آنها نمی‌دهد «وقتی هیچ جا را نداشته باشم می‌روم پیش او»

این گفته‌های ۱ دانشجوی شهرستانی است که ۱ سال بیشتر نیست به تهران آمده است. او از آن که خانواده‌اش در شهرستان زندگی می‌کنند، خدا را شکر می‌کند.

 

زخمی که همیشه تازه می‌ماند

دیگر از آن تب و تاب یکی ۲ سال پیش که هر روز از دختران فراری در رسانه‌ها به چشم می‌خورد، خبری نیست. انگار برای مطبوعات زرد هم دختران فراری عادی داده شده است. این پوشش ندادن و رسانه‌ای بیش از آنکه نشانه این باشد که فرار دختران از خانه کاسته شده است، به این معناست که برای همه، این مسئله عادی شده است. هرچند آمارهای رسمی دستگاه‌های مسئول بسیار پایین است، اما به واقع این آمارها از دستگیری ها استخراج می‌شود. یعنی دختران فراری که دستگیر می‌شوند این آمار را تشکیل می‌دهند و آمار واقعی این مسئله هنوز مشخص نیست.

اما در این روز به روز بر ابعاد این معضل اجتماعی افزوده می‌شود، شکی نیست.

دکتر جعفر سخاوت استاد جامعه‌شناسی و محقق در زمینه جرم و بزهکاری در گفتگویی اعلام کرده بود: «نکته‌ای که باید به آن تأکید داشته باشیم این است که احساس ناامنی و تعلق خاطر نداشتن به خانه، شاید هفته‌ها و ماه‌ها طول بکشد. یعنی نوجوان برای خروج از خانه و در نتیجه کشیده شدن به سمت بزهکاری فکر می‌کند تا بالاخره در یک زمان تصمیم می‌گیرد و فکر می‌کند که دیگر جای او اینجا نیست. یکی دیگر از عوامل هم مسائل اقتصادی است. در سال‌های اخیر سطح درآمد خانواده‌ها کاهش یافته است، درحالی‌که با افزایش تبلیغات نیازها زیاد شده‌اند. حالا نوجوانان آن چیزی را می‌خواهد که در تلویزیون نشان می‌دهد و دیگر پدران و مادران نمی‌توانند شکم بچه‌هایشان را با نان و پنیر سیر کنند.»

در واقع مدرن تر شدن شیوه زندگی و سریع‌تر شدن زندگی شهری عوارضی دارد که یکی از آنها ضعف ارتباط میان فرزندان و والدین است. این مسئله وقتی در کنار افزایش اطلاعات نسل نوجوان از دنیای پیرامون خود قرار می‌گیرد آنها را دچار دوگانگی درخواست‌ها می‌کند یکی از یک‌سو به سرپناه و خانواده نیاز دارد و سوی دیگر سهم بیشتری از دنیای پیرامونش می‌خواهد و همینکه که انگیزه‌ای چون حضور ۱ پشتیبان ظاهری مانند دوست پسری که او را پیش خود نگاه خواهد داشت یافت می‌شود قسمتی از خواسته‌هایش را فدای خواسته‌هایی می‌کند که جنبه احساسی در آنها بسیار قوی و انگیزه عقلانی پایینی دارند.

به گفته کارشناسان ۵۰% دختران فراری در همان روزهای اول مورد تجاوز قرار می‌گیرند و به همین دلیل پل‌های پشت سر خود را خراب شده می‌بیند و ۱ این‌گونه است احتمال بازگشت آنها به ۰ می‌رسد و چون احساس امنیت را در تطبیق با شرایط محیطی می‌بینند به منجلابی می‌افتند که رهایی از آن به راحتی ممکن نیست.

 

تحقیقات به کمک خانواده‌ها آمده‌اند

در تحقیقی که توسط مرکز آموزش و پژوهش سازمان زندان‌ها انجام شد و نتایجش در نشریه این سازمان به نام اصلاح و تربیت به چاپ رسید، مشخص شده است جرایم دختران دستگیر شده و دختران فراری زیر ۱۸ سال کشور در ۶۵% مربوط به اعمال بر ضد عفت و اخلاق عمومی است. این مسئله زمانی فاجعه‌آمیزتر جلوه می‌کند که مطابق با فرهنگ حاکم بر جامعه، فرار دختران از خانه چنان آسیب‌های مهلکی به خانواده وارد می‌کند که نه از دست دادن تمام مال و نه مبتلا شدن به بیماری سخت  می‌تواند جبران این آسیب را بکند. شاید به همین دلیل باشد که درصد بازگشت دختران فراری به خانه بسیار پایین‌تر است از پسران فراری است.

در تحقیقی که معاونت پژوهشی دانشگاه علوم انتظامی و زیر نظر سرهنگ داوودجشان تهیه شده است به نتایجی دست یافتند که بی‌شک بسیاری از خانواده‌هایی که احتمالاً در منزل دختر نوجوان و یا جوان دارند و راهگشای بسیاری از مسائل است. ۱۲۰ دختر فراری در این پژوهش مورد تحقیق قرار گرفتند و یکی از مهم‌ترین عواملی را که در مورد فرارشان عنوان کرده‌اند، سخت‌گیری بی‌مورد خانواده برای ازدواج با فرد مورد نظرشان بوده است در کنار آن هم محدودیت و نبود آزادی در خانه، از هم گسیختگی خانواده، ترک تحصیل و اشتغال نداشتن در بیرون از منزل، بی‌مهری و بی‌توجهی اعضای خانواده به دختران خانه و وضعیت بد اقتصادی عنوان شده است. بیشتر دخترانی که از خانه فرار کرده‌اند بین ۱۶ تا ۱۸ سال بوده‌اند و پس از آن ۱۱ تا ۱۳ سال.

۴۳% از این دختران فراری محور اصلی انگیزه خود را داشتن دوست پسر معرفی کردند و جالب آنکه ۵۵ درصد آنها پس از فرار از کاری که کرده‌اند که پشیمان شده‌اند. نکته جالب توجه این پژوهش آن است که بیش از ۸۰% دختران فراری از کاری که انجام داده‌اند بی‌خبر بوده‌اند و از روی غفلت دست به چنین کاری زده‌اند اما نزدیک به ۹۶% آنها اعلام کردند موقعیت خوبی نداشته و توانستند به آرزوهایشان برسند هر چند که ۷۰% گفتند نتیجه مثبت از عملشان نگرفته‌اند.

به گفته بسیاری از کارشناسان، خانواده‌هایی که دخترانشان از منزل فرار می‌کنند، احتمال بروز چنین مسئله‌ای را نمی‌دانند و همین نکته است که باید بیش از پیش مورد توجه آنها باشد. هرچند نظارت بر روابط دختران با دوستانشان بسیار راهگشاست، ولی ایجاد ۱ رابطه صمیمی و عاطفی با دختران نوجوان که در سنین بلوغ قرار دارند، آنها را تا حد زیادی بیمه خواهد کرد.

.

مجله اینترنتی تازه های جهان

ارسال دیدگاه