کد خبر : 456096

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۲۶ زمان : ۷:۰۰

این میهمانی هم تمام شد

این یک ماه هم گذشت. میهمانی‌ای که با همه مهمانی ها فرق می‌کند. میهمانی‌ای که کارگاه آموزشی هم هست، دوره کارآموزی هم، و… . و حالا آخر دوره باید کارنامه بگیریم. کارنامه ای که شاید هیچکدام از دور و بری‌هایمان، آن را نبینند. کارنامه ای که هیچکس آن را از ما نخواهد. کارنامه مان را […]

این یک ماه هم گذشت. میهمانی‌ای که با همه مهمانی ها فرق می‌کند. میهمانی‌ای که کارگاه آموزشی هم هست، دوره کارآموزی هم، و… . و حالا آخر دوره باید کارنامه بگیریم. کارنامه ای که شاید هیچکدام از دور و بری‌هایمان، آن را نبینند. کارنامه ای که هیچکس آن را از ما نخواهد. کارنامه مان را می‌گریم. کارنامه ای که نمره‌هایش را خودمان می‌نویسیم. خودمان نمره می‌دهیم، اما دقیق و منصفانه و نمره آخر کارنامه را هم آخر سر با جشن پایان دوره با شیرینی دادن در جشن به خودمان می‌دهیم. راستی نمره‌هایمان چه شده؟ آن شبهای سرنوشت‌ساز چقدر بیدار ماندیم و از فرصت‌ها استفاده کردیم؟ نوزده بیست روز آموزش و تمرین، در آن شبها چقدر نتیجه داد؟ چند شدیم؟ به خودمان چند دادیم؟ ایا جز اولی‌ها هستیم؟ آنها که برای گرفتن مدال رقابت می‌کنند، توانستیم از دیگران جلو بیفتیم و سبقت بگیریم؟ با امتیاز خوبی دوره را تمام کردیم؟ اصلاً رکورد خودمان را شکستیم یا خدایی نکرده درجا زدیم؟ نکند ازصلاً آنقدر حواسمان نبود و تمرین نکردیم که سر جای خودمان هم نماندیم و عقب‌تر افتادیم؟ به هر حال خوب است که نتیجه را فقط خود من و داورها می‌دانیم و هنوز همه چیز تمام نشده! این لحظه های آخر می‌ تواند خیلی چیزها را عوض کند. به دلم نگاه می‌کنم. خودم را صدا می‌زنم. می‌خواهم ببینم این لحظه های آخر چقدر می‌توانم جبران کنم؟ می‌خواهم ببینم می‌توانم تمام نیرویم را جمع کنم و یک قدم درست و حسابی به جلو بردارم؟ می‌خواهم این لحظه های آخر او را صدا بزنم؟ از او تشکر کنم، از بزرگی‌اش یاد کنم، و خودم را به بخشش و مهربانی‌اش گره بزنم. می‌خواهم به او نزدیک شوم. مثل او رفتار کنم. دست و دلم را برای بخشیدن، برای مهربانی، امتحان کند. می‌خواهم شیرینی دوره سی روزه را بدهم به اندازه ی سه روز خودم. راستی سه روز خودم چقدر است و چیست؟ خودم را در این سه روز چطور اندازه می‌گیرم؟ همه جشن گرفتند. همه می‌خواعند شیرینی بدهند. همه… و من چه؟ من چه شیرینی‌ای بدهم که شیرین‌تر باشد که مرا از همه جلوتر ببرد؟

 

محمد مصطفی نیا

ارسال دیدگاه