کد خبر : 23436

تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۶ زمان : ۶:۴۶

کادر چهارگوش یک تصویر فیلمبرداری

توجه کنید! توجه کنید! این یک اصل است: همه کارگردان ها باید با اصول هنر ترکیب بندی آشنا باشند. به این دلیل که : کادر چهارگوش یک تصویر فیلمبرداری شده هرچند ممکن است توهمی از واقعیت باشد، در حقیقت بخشی از طبیعت است. بخشی از طبیعت که کارگردان آن را انتخاب می‌کند و به شما […]

توجه کنید! توجه کنید! این یک اصل است: همه کارگردان ها باید با اصول هنر ترکیب بندی آشنا باشند. به این دلیل که : کادر چهارگوش یک تصویر فیلمبرداری شده هرچند ممکن است توهمی از واقعیت باشد، در حقیقت بخشی از طبیعت است. بخشی از طبیعت که کارگردان آن را انتخاب می‌کند و به شما به عنوان تماشاگر عرضه می‌ارد.

کارگردان راههای بسیاری برای رسیدن به ترکیب بندی مطلوب در اختیار دارد. او می‌تواند جای بازیگران را به نحوی که برای چشم دلپسند یا آزاردهنده باشد، تغییر دهد یا با استفاده از انواع حرکتهای دوربین زاویه دید را عوض کند و پس زمینه دیگری را که مد نظر دارد، در کادر بگیرد. همچنین قادر است ارتفاع دوربین را کم و زیاد کند و آن را جلو و عقب ببرد تا ترکیب بندی بهتری خلق شود.

او همچنین می‌تواند با توجه ویژه به امر نورپردازی و درجه روشنایی و تاریکی تصویر، ترکیبات بصری فوق العاده ای ایجاد کند که در حالت عادی چشم قادر به درک آنها نیست. مثلاً در سینما که فیلم، متحرک و هر تصویر (نما) با تصویر بعدی (نمای بعدی) متفاوت است، کارگردان به عنوان خالق ترکیب بندی باید هر لحظه از تصویر کلی فیلم را در چارچوب تصاویر مجزا از یکدیگر طراحی کند. به عبارت دیگر در سایه دقت نظر اوست که ایده و احساس در یک تصویر درهم آمیزد و حسی از هماهنگی و توازن، در کل اثر به تماشاگر منتقل می‌شود. اگر کارگردان در رهبری گروه برای رسیدن به یک اثر کلی در سایه ترکیب بندی مناسب تسلط نداشته باشد و اجسام فرعی در صحنه بیش از آنچه اصل است توجه بیننده را به خود جلب کند، بدیهی است که از قدرت فیلم کاسته خواهدشد.

 

چند نکته کلیدی

– کادر تصاویر به عنوان عامل مشخص کننده حوزه دید تماشاگر همواره یک وسیله انتخاب مقدماتی در ترکیب بندی به حساب می‌آید. زیرا وقتی حاشیه مناسب و درخور تصویر، مشخص و ثابت شد، می‌توان به کار توزیع اشیای مختلف در صحنه پرداخت.

– اندازه های مختلف کادر، می‌توانند علاوه بر انتقال مستقیم محتوا در جهت القای ویژگی‌های نمادین هم شما را یاری دهند. برای مثال، مرکز کادر مکانی است برای حضور افراد و اشیایی که خنثی هستند. قسمت فوقانی کادر، مفهوم قدرت و پیروزی را القا می‌کند و بخشهای تحتانی کادر بر عدم اهمیت و در بعضی مواقع در معرض خطر بودن و نیستی و تباهی دلالت دارد. چراکه این بخشها به تاریکی و بیرون یا پایین از صحنه نزدیک‌ترند. شخصی که در منتهی الیه سمت چپ قرار گرفته، به این خاطر که چشم ما بر طبق عادت از چپ به راست کارد می‌نگرد.

– در چیدمان هر تصویر همواره اصول زیبایی شناسی کادر را به خاطر داشته باشید. توجه به نقطه های طلایی همواره نکته ای کلیدی در راه رسیدن به تصویر مطلوب به شمار می‌رود. زیرا چشم هر چیزی را که در نقطه طلایی کادر قرار گیرد، بهتر و بیشتر از بقیه می‌بیند.

– خوب ببینید. فراوان ببینید.

ارسال دیدگاه