کد خبر : 3020

تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۰ زمان : ۷:۰۰

زندان زنان / علی رغم مشکلات، از زندگی‌ام راضی بودم

نام : ملیحه شهرت : ف سن : ۲۰ سال تحصیلات : پنجم ابتدایی جرم : جعل امضا محکومیت : پرونده در دست بررسی است بسیار افسرده و غمگین است و از آن دسته افرادی که به سختی حرف می‌زند. پس از تلاشی نیم ساعته، بالاخره او را به حرف می‌اورم. نامش ملیحه است و […]

نام : ملیحه

شهرت : ف

سن : ۲۰ سال

تحصیلات : پنجم ابتدایی

جرم : جعل امضا

محکومیت : پرونده در دست بررسی است

بسیار افسرده و غمگین است و از آن دسته افرادی که به سختی حرف می‌زند. پس از تلاشی نیم ساعته، بالاخره او را به حرف می‌اورم. نامش ملیحه است و هشتمین فرزند خانواده ای پانزده نفره محسوب می‌شود. پدرش هرچند سال یکبار تجدید فراش می‌کند و او فرزند سومین همسر عقدی او به شمار می‌رود. از دوران کودکی، فقط جار و جنجال و دعوای مادر و نامادری‌ها و فرزندان آنها را به یاد می‌اورد. خودش می‌گوید:

به خاطر فرار از چنان خانه ای، در شانزده سالگی به عقد ازدواج مردی ۷۵ ساله در آمدم. در کنار پیرمرد رنجور و ناتوان، خوشبختی را تجربه می‌کردم. اما تنها چیزی که خوشبختی مرا گاهگاهی تیره و تار می‌کرد، وجود فرزندان همسر اول پیرمرد بود که هرکدام به جای پدر و مادرم محسوب می‌شدند. با همه این مشکلات، از زندگی راضی بودم تا اینکه همسرم به بیماری صعب العلاجی مبتلا شد و به کلی از پا افتاد. از آنجا که پیرمرد نگران آینده من بود، تصمیم گرفت مقادیر قابل توجهی از ثروتش را به صورت چک به من بدهد. او قبل از مرگش چکی را در وجه من صادر کرد. درست روز قبل از فوت او، برای وصول چک به بانک رفتم. اما در آنجا به من گفتند که امضای همسرم جعل شده است. هرچه گفتم همسرم به دلیل بیماری و حواس پرتی نتوانسته به درستی امضا کند، قبول نکردند و من به اتهام جعل امضا روانه زندان شدم.

محلیحه معتقد است که این دسیسه را فرزندان همسرش برای او چیده اند. اما پرونده اش حکایت از آن دارد که او به راستی امضای همسرش را جعل کرده است.

ارسال دیدگاه