با اسیدپاشی انتقام گرفتند

پدر عروس چگونه با اسیدپاشی انتقام گرفت؟ پس بخوانید.

اگر ازدواج بر مبنای صحیحی صورت نگیرد و بدون بررسی و تحقیق کافی باشد، نه‌تنها کار به زودی به طلاق کشیده می‌شود، بلکه ممکن است حوادث دیگری نیز رخ بدهد، نظیر حادثه وحشتناکی که در کرمان رخ داد.

حامد و ملیحه بعد از سه چهار ماه که به عقد یکدیگر در آمده بودند، قبل از عروسی از یکدیگر جدا شدند. پدر عروس می‌گوید: علت این جدایی عدم علاقه دخترم به حامد بود. او مهریه‌اش را بخشید تا بتواند از حامد جدا شود.

پدر داماد می‌گوید: علت اختلاف ما تغییر رویه عروس و خانواده‌اش بود. وقتی که به خواستگاری رفتیم شرایط را سهل و آسان گرفتند، اما بعداً برای مهریه ۱۲۰۰ سکه طلا پیشنهاد کردند و با این بهانه که وضعیت مالی‌شان خوب نیست گفتند نمی‌توانند جهیزیه خوبی بدهند. سپس خواستند مراسم عقد علنی نباشد. ما به این موارد شک کردیم با این وجود پسرم حامد شرایط آنها را پذیرفت و با ملیحه سر سفره عقد نشستند.

از فردای روز عقد رفتار ملیحه تغییر کرد. او خواستار آزادی بیشتر بود به گونه‌ای که با فرهنگ ما همخوانی نداشت، تا اینکه آنها روز یازدهم آذر ماه سال جاری از یکدیگر جدا شدند.

روز حادثه به مغازه باتری‌سازی ماشاالله پدر عروس رفتم تا بعد از چندین بار بدقولی طلاق‌نامه را از او بگیرم. البته نمی‌دانم چرا او قرار را در این مغازه که از مدتها پیش تعطیل شده بود، گذاشته بود. او وقتی من و حامد را دید با ترشرویی جوابمان را داد. پسرم بابک نیز از راه رسید و مشاجره لفظی در گرفت. پدر عروس ناگهان یک پارچ اسید را روی صورت حامد و بابک ریخت. با او گلاویز شدم و به زمین افتادم، آنگاه پسر هفده ساله‌اش یک پارچ اسید روی صورتم ریخت.

ماشاالله پدر عروس نیز می‌گوید: روز حادثه در باتری‌سازی نشسته بودم که حامد به همراه پدر و برادرش به آنجا آمدند و با من درگیر شدند. من یک لحظه کنترلم را از دست دادم و یک پارچ اسید که برای مغازه باتری‌سازی‌مان بود را روی آنها پاشیدم.

پرونده این اسیدپاشی پس از اعلام نظر پزشکان مبنی بر ۴۵ درصد سوختگی حامد، ۳۵ درصد سوختگی بابک، و ۲۰ درصد سوختگی پدرشان وارد مرحله قضایی تازه‌ای شد. قاضی پرونده قرار سنگینی برای دو دو اسیدپاش صادر و آنها را روانه زندان کرد.